دفتر خاطرات

دفتر خاطرات

دفتر خاطرات

دفتر خاطرات

غرور...

دختر: دوست دختر جدیدت خوشگله

(در ذهنش می گوید: آیا واقعا از من خوشگلتره؟؟؟) پسر: آره خوشگله …!!

(در ذهنش: اما تو هنوز زیباترین دختری هستی که میشناسم)

دختر: شنیدم دختر شوخ طبع و جالبیه (درست اون چیزی که من نبودم)

پسر: آره همینطوره

(اما در مقایسه با تو، اون دختر هیچی نیست) دختر: خب پس امیدوارم …

شما دو تا با هم بمونید (اتفاقی که برای ما رخ نداد)

پسر: منم برات آرزوی خوشبختی دارم (چرا این پایان رابطه ما شد …؟؟؟)

دختر: خب …من دیگه باید برم ..(قبل از اینکه گریه م بگیره)

پسر: آره منم همینطور.(امیدوارم گریه نکنی)

دختر: خدافظ….(هنوزم دوست دارم و دلم برات تنگ میشه)

پسر: باشه خدافظ (هیچ وقت عشقت از قلبم بیرون نمیره )… هرگز.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد